ابزار وبمستر

غزلی از یک جوان که توجه من و جلب کرد ( نگاه تو ، متمایل به ناز و شرم و غم است)

 نگاه تو ، متمایل به ناز و شرم و غم است

بنازمش چه شرور و چقدر محترم است !

دوباره مستی چشمت به دینم آتش زد
دوباره آتش اعراب ، در منِ عجم است !
« دوباره وقت نماز است ، وقت ناز و نیاز !
تو را ترانه نکردن ، ندیدنت ، ستم است ! »
چه آشنا و غریب است ، عشق ، عشق...و عشق
هزار فلسفه دارد ، اگر چه یک کلمه ست
نشسته ام به تماشای رقص پای نسیم
حریق مشکی گیسوت ، طرحی از عدم است
به وقت از تو سرودن ، تمام میرقصم
به وقت از تو نوشتن تمام من قلم است!
زمان رقص من و توست ، گُر گرفتم از عشق!
اگر که با تو نرقصم زمانه متهم است

تو را به حجله ای از یاس سرخ خواهم برد
به قول حضرت مادر « عروس ، خوش‌قدم است » ... !

مهدی حسینی مسافر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 3 ارديبهشت 1394برچسب: نگاه تو ، متمایل به ناز و شرم و غم است|مهدی حسینی مسافر||, | 20:57 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |